معنی سیامک اطلسی

حل جدول

سیامک اطلسی

از بازیگران فیلم نطفه شوم


فیلمی با بازی سیامک اطلسی

آنسوی آتش، ملک سلیمان، گیرنده، دختری بنام تندر، سفر پرماجرا، یک داستان واقعی، راز شب بارانی، دلباخته، خط آتش، درکمال خونسردی، روزواقعه، آقای بخشدار، اوینار، همسر، مسافران دره انار، دوران سربی، دوفیلم با یک بلیط، ملاقات، شاید وقتی دیگر، تاتوره، چریکه تارا، پرونده

آن سوی آتش، ملک سلیمان، گیرنده، دختری بنام تندر، سفر پر ماجرا، یک داستان واقعی، راز شب بارانی، دل باخته، خط آتش، در کمال خونسردی، روز واقعه، آقای بخشدار، اوینار، همسر، مسافران دره انار، دوران سربی، دو فیلم با یک بلیط، ملاقات، شاید وقتی دیگر، تاتوره، چریکه تارا، پرونده

لغت نامه دهخدا

اطلسی

اطلسی. [اَ ل َ] (اِ) قسمی از گُل است. (فرهنگ نظام). یک قسم گل الوان. (ناظم الاطباء):
اطلسی از جمله گلها خوشتر است
اطلسی چادرنماز دلبر است.
ناصرالدین شاه.
و رجوع به گل اطلسی شود.

اطلسی.[اَ ل َ] (اِخ) در تداول تازیان بر اقیانوس اطلس اطلاق شود. رجوع به اقیانوس اطلس و اعلام المنجد شود.

اطلسی. [اَ ل َ] (ص نسبی، اِ) منسوب به فلک اطلس ای فلک نهم. از فرهنگ سکندرنامه وفرهنگ فرنگ. (آنندراج). || خواجه سرا را گویند. خصی سیاه. (ناظم الاطباء) (آنندراج). || املس. (کازمینسکی).


سیامک

سیامک. [م َ] (اِخ) نام پسر کیومرث. (برهان) (از آنندراج) (غیاث):
سیامک بدش نام فرخنده بود
کیومرث را دل بدو زنده بود.
فردوسی.

سیامک. [م َ] (اِخ) نام یکی از پهلوانان توران که در جنگ دوازده رخ بدست گرازه ٔ ایرانی کشته شد. (برهان):
گرازه بشد با سیامک بجنگ
چو شیر ژیان با دمنده نهنگ.
فردوسی.

سیامک. [م َ] (ص) مجرد که از ترک و تجرد باشد. (برهان) (آنندراج). برساخته فرقه ٔ آذرکیوان است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 254 شود. در اوستا «سیامک » به معنی سیاه موی مند، دارای موی سیاه و جزو اول آن «سیاوا» (سیاه) است. (از برهان قاطع چ معین).

فرهنگ معین

اطلسی

(~.) (اِ.) نوعی گل شیپوری با رنگ - های آبی، سفید، بنفش که دارای عطر ملایمی می باشد.

فارسی به آلمانی

اطلسی

Sateen, Satin (m)

فرهنگ عمید

اطلسی

از جنس اطلس،
مانند اطلس،
(زیست‌شناسی) گل شیپوری به رنگ‌های مختلفِ آبی، بنفش، سرخ، و سفید که در باغچه‌ها کاشته می‌شود،
نوعی آب‌نبات با خط‌های رنگین

فارسی به عربی

اطلسی

حریر

نام های ایرانی

اطلسی

دخترانه، اطلس (معرب) + ی (فارسی) گلی شیپوری و خوشبو به رنگهای سفید، صورتی، ارغوانی، یا سرخ

فرهنگ فارسی هوشیار

اطلسی

پرندیک از گل ها ‎ (صفت) منسوب به اطلس، گیاهی است زینتی از تیره بادنجانیان با گلهای شیپوری و عطری ملایم و گلهایش برنگهای مختلف: سفید آبی قرمز و بنفش و رنگارنگ میباشد.

معادل ابجد

سیامک اطلسی

241

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری